از سورئالیسم بود که دادائیسم به وجود آمد
«دادائیسم» بر نفی ارزشها استوار بود. دادائیستها هرگونه تحلیل هنری و یا قوانین «کلاسیک» را به مسخره میگرفتند و به پوچگرایی رسیده بودند. این مکتب ضد هنری «دادا» نام داشت و هنرمندان دیگر نیز کمکم به آن پیوستند. «تزارا»، «هوگوبال»، «آرپ» و «پیکابیا» همراه با «مارسل دوشان» که سبیلی بر «مونالیزا» اضافه کرد، از هنرمندان این دوره میباشند.
واژۀ «دادا» در زبان فرانسه به معنی «سرگرمی و مسخرگی» است. کودکان آن را به معنی «اسب چوبی» به کار میبرند. همچنین معنای «همه یا هیچ» نیز از آن استنباط میشود. برخی آن را به معنای «بابا» در مقابل ماما دانستهاند. این واژه در زبان رومانیایی به معنای «آری» کاربرد دارد. در یکی از زبانهای آفریقایی نیز به معنای «دم گاو» آمده است. البته هیچ یک از این معانی با مکتبی که در ذیل به تعریف آن خواهیم پرداخت، ارتباطی ندارد ( این واژه در واقع با بازکردن فرهنگ لغت و دیدن اولین لغت ، به صورت کاملاً اتفاقی انتخاب شده است ).
هدف اولیه دادائیست ها نه تأسیس یک مکتب هنری تازه، بلکه نوعی دهن کجی به عالم هنر بود، که آن را قلابی و دروغین می دانستند.
دادائیستها تعاریف "رسمی" را دور ریختند: برای آنها وظیفه هنر نه تجلی احساسات لطیف است، نه خلق تابلویی زیبا و نه بازآفرینی جهان عینی... دادا قصد نداشت دیدگان را بنوازد و دلها را مفتون کند. دادا می خواست بلرزاند و "شوکه" کند. می گفت: با هنر باید جهان را تحقیر کرد، تکان داد، و در صورت امکان ویرانش کرد.
هدف دادائیست ها آن بود که خشم و بیزاری خود را از نظام موجود هرچه رساتر بیان کنند، فارغ از تمام قید و بندهای هنری. چه باک اگر اثارشان نارسا، نابالغ، یا حتی "ضدهنر" باشد.
https://telegram.me/joinchat/Cjq3YDzv1uC5JXz8yhrVXA