پژوهش هنر و فلسفهٔ هنر

پژوهش هنر و فلسفهٔ هنر

در این وبلاگ به معرفی هنرهای مختلف و اخبار هنر، و منابع رشته های هنر خواهیم پرداخت و درباره زیبایی‌شناسی و نظرات فیلسوفان در باب هنرآشنا خواهیم شد

زیگموند فروید کتابی دارد با عنوان Leonardo da Vinci, A Memory of His Childhood که  در سال 1910 منتشر شده است. دو ترجمه از این مقاله در ایران وجود دارد. یکی ترجمه پدرام راستی با عنوان «روان­کاوی لئوناردو داوینچی»، انتشارات ناهید  و دیگر «لئوناردو داوینچی» ترجمه مهدی افشار که انتشارات جامی آن را منتشر کرده است.  این کتاب مطالعۀ روانکاوانۀ داوینچی براساس زندگی، آثار و نقاشی ­های این هنرمند است. مبنای کار فروید خاطره ­ای است  منقول از  لئوناردو داوینچی است که  در کتابی 12 جلدی با عنوان قوانین آتلانتیک (Codex Atlanticus) بدان اشاره رفته. این خاطره اینگونه است که لئوناردو بیان می­ کند که : در کودکی ، زمانی که در گهواره بوده مورد هجوم پرنده­ ای قرار گرفته است

 

فروید این رویا را اینگونه بیان کرده است:

«انگار از قبل مقدر شده بود که خودم را اینگونه با کرکس (پرنده) مشغول کنم، رویا هنوز برایم تازه است، وقتی هنوز در گهواره بودم، کرکسی (پرنده­ای) به سمتم آمد، دهانم را باز کرد. و چندین بار دمش را در دهانم فرو برد و خارج نمود.»

بابک احمدی در کتاب حقیقت و زیبایی اشاره می­کند که  فروید در کرکس انگاشتن پرنده به دلیل ترجمه نادقیق متن اصلی اشتباه کرده است ولی می­توان کار فروید را در تحلیل ناخودآگاهی هنرمند کاری درخشان محسوب کرد. ماریا هرتسفلد مترجم اثر در سال 1905 از واژه  Geier به معنای کرکس در ترجمۀ  nibbio  استفاده کرده بود در حالی که منظور داوینچی یک پرنده شکاری شبیه شاهین در منطقۀ وینچی ایتالیا است که هرازگاهی این پرنده لاشخوری هم می­کند. اگرچه نقل است زمانی که فروید این اشتباهش را متوجه شد در نامه­ای به لئوآندریاس سالومه به سال 1919 نوشت: این تنها چیز زیبایی بود که نوشته بودم

 طبق تحلیل فروید این رویا براساس خاطرۀ دوران مکیدن پستان مادر در کودکی در روان او شکل گرفته است. او برای صحۀ گذاشتن به گفته خود بیان می­ کند که در تمدن مصر، مصریان مادر را به صورت «کرکس» نشان می­ دهند. چرا که مصریان معتقد بوده ­اند که کرکس­ ها همه ماده ­اند و کرکس نری وجود ندارد و این کرکس ها از طریق باد بارور می­ شوند. در بیشتر نقاشی­ های مصری مادر به صورت موجودی با سر کرکس ترسیم می­شد که ابزار جنسی مردانه داشت یا فالیک بود.

فروید معتقد است رفتن دم پرنده به دهان کودک نشانه­ های همجنسگرایانه ­ای را در لئوناردو داوینچی مشخص می­ کند. تمایلاتی که از طریق ضمیر ناهشیار به واسطه رویا بر او ظاهر می­ شود. ارتباط میان دم پرنده و آلت جنسی مردانه قابل تشخیص است و او پیوندی میان بیماران همجنسگرایی می­ یابد که در کودکی پدر غایب بوده و کودک تحت تاثیر مادر و یا در پیوند قوی با مادر زندگی کرده است. همانگونه که روشن است لئوناردو نیز به شدت به مادرش کاترینا وابسته بوده است.

«او شکل گیری این رؤیا را وامدار موارد مختلفی می داند. گذران دوران کودکی بدون حضور پدر و با مادری فقیر و محجور، مادری که با بوسه های آتشین خود پسر را در جای همسر از دست رفته خویش نهاد، موجب شد تا افکار و رفتارهای شهوانی در کودک  زودهنگام فعال شوند و از آن روی که افکار شهوانی و رشد اندامی  به صورت همزمان شکل نگرفت، کودک ناچار شد تا آن را والایش (Sublimation) کند، از نیروی عظیم آن در خلق آثار هنری بی شماری بهره گیرد، آثاری که در عین هنری بودنشان از افکار ناهوشیار خالقشان نیز بهره ور بودند که تنها دید روانکاوانه فروید را بدان راه بود.»

نکتۀ دیگری که در این مقاله مورد توجه فروید است، یافتن دلیل علاقه لئوناردو به تصویر کشیدن «کودک و مریم باکره به همراه سنت آن» است. همانگونه که آمده، لئوناردو فرزند نامشروع مادرش بود. او ابتدا توسط مادرخونی خود بزرگ شد وبعدها توسط همسر پدرش به فرزندخواندگی پذیرفته شد. بنابراین طبق نظر فروید، لئوناردو در واقع دو مادر داشت. فروید همچنین اشاره می کند که در نقاشی، طرح کلی یک کرکس دیده می شود که با رویای کودکی داوینچی مرتبط است. احتمال دیگری که وجود دارد این است که زمانی که لئوناردو در قنداق بوده، مادر با بوسۀ شدید، علاوه بر ابراز شدید عشق خود به کودک، او را از تکامل منطقی فرایندهای جنسی جدا کرده بود. و علاوه برآن شور و اشتیاق مادر لئوناردو برای مراقبت از او آشکارا راهی بود که مادرش برای درمان درد ناشی از رها شدن توسط مردی که بسیار به او علاقه داشت، پیدا کرده بود.

گروه نویسندگان